۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۹, جمعه

بقیعِ غریب

14778 405

بقیعِ غریب


مى گرددم دو دیده پریشان و جان، غریب *** در منظرى که نیست به هفت آسمان، غریب


یا رب بقیع، قطعه اى از آسمان توست *** پیچیده در غبار زمین و زمان، غریب


آن گوهرى که بود مَلک خادم درش *** خفته ست در کنار حَرَم، بى نشان، غریب


این خاک، میزبان پریشان کربلاست *** مانده ست در حضور تو، اى آسمان، غریب


اینجا مزار صادق آل محمد(صلى الله علیه وآله) است *** تنها، میان گردش چشم جهان، غریب


در خلوت است بارگه باقرالعلوم(علیه السلام) *** همچون مزار مادر زخمى، جوان، غریب


این سوى میله، مرقد اولاد مصطفاست *** و آن سو، نگاه غمزده زائران، غریب


این محرمان پردگى عرش ذوالجلال *** اینسان فتاده اند در این خاکدان، غریب


اشک است اینکه مى چکد از آستین ابر *** مِهر است اینکه مانده در این آستان، غریب


مى گردد آسمان، به طوافى همیشگى *** بر این مدار غربت و بر این مکان، غریب


یا رب چه حکمتى ست در این قطعه شریف *** مهمان غریب و بارگه میزبان، غریب


یارب کرامتى! که زنم بوسه بر بقیع *** سر را نهم به خاک و بگویم بر آن غریب



حسین اسرافیلى


منبع:


hajnews.ir

tebyan.net



بقیعِ غریب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر