هر یک از امامان معصوم علیهم السلام دارای لقب و شهرتی مخصوص به خود می باشند؛ و این القاب نشأت گرفته از خصلتی نفسانی در ایشان بوده که در رفتار و کردار اهل بیت پیامبر علیهم السلام جلوه نمایی کرده است. امام محمد بن علی التقی علیهماالسلام ملقب به « جواد » بود. این لقب از آن سوی به ایشان داده شد که ایشان در طول عمر کوتاه اما با برکت خویش به درخواست کنندگان پاسخ مثبت داده و آنها را از درگاه کرمش ناامید بر نمی گرداند. از این رو شاعر عرب زبان در مدح ایشان چنین تعبیر کرده است:
«الفائق فى الجود على الأجواد»
آن حضرت در بخشش، بر همه بخشندگان فایق و غالب است . که این به کثرت عطاى او اشاره دارد؛ چنانچه روایت کردهاند که آن حضرت در عطا و بخشش سرآمد روزگار بود تا به غایتى که او را جواد لقب کردهاند. بحر از عطاى او قطره و باران از کرم او بهره داشت. در وقت حاجات پناه ضعیفان بود و در عطیّات ملاذ سائلان.
«مانح العطایا و الأوفاد لعامّة العباد»
آن حضرت از براى عامّه بندگان خداى تعالى، بخشنده عطیهها و بخششهاست.
و این به عموم عطاى آن حضرت اشاره دارد، چنانچه روایت کردهاند که هرگز آستانه آن حضرت از سائلان و حاجت خواهان خالى نبود؛ و آن حضرت بر روى عامّه خلایق ابواب عطا و کرم برگشودى و هیچ آفریده از درگاه احسان او محروم بازنمی گشت و از عرب و عجم مردمان بر کنار خوان او می آمدند.[۱]
جود بی نهایت
هر کسی به اندازه شأن و منزلت خویش به دیگران می بخشد. اما در مورد اهل بیت علیهم السلام چنین نیست. نه اینکه ایشان در بخشش به دیگران دریغ نمایند؛ بلکه مقام ایشان بالاتر از عطایای مادی است که به چنین متاع ناچیز دنیایی حق ایشان ادا شود.
از همین روی در روایت است وقتی سائلی و محتاجی از حضرت جواد علیه السلام تقاضا کرد که به اندازه منزلت امام به او عطا کند حضرت در جواب گفت: این امکان ندارد.
اربلی گفته است: مردی خدمت امام جواد علیه السلام رسید و به حضرت عرض کرد: به اندازه مروت و مردانگی ات، چیزی به من عطا کن! حضرت فرمود: به آن اندازه در توانم نیست؛ سائل عرض کرد: به اندازه خودم به من عطا فرما. حضرت فرمود: با این مقدار آری البته! ای غلام یکصد دینار به او بپرداز.[۲]
بخشش مالی امام
امام رضا علیه السّلام به امام جواد علیه السّلام نوشت: یا أبا جعفر بلغنی أنّ الموالی إذا رکبت أخرجوک من الباب الصغیر، فإنّما ذلک من بخل بهم لئلّا ینال منک أحد خیرا، فأسألک بحقّی علیک لا یک مدخلک و مخرجک إلّا من الباب الکبیر…[۳]
اى ابا جعفر! شنیدهام هنگامى که سوار مرکب مىشوى (و قصد بیرون رفتن دارى) غلامان از روى بخل، تو را از در کوچک بیرون مىبرند، که مبادا کسى از تو خیرى بیند، به حقّى که من بر تو دارم از تو مىخواهم که رفت و آمدت جز از در بزرگ نباشد، و هر گاه قصد سوار شدن و بیرون رفتن دارى، با تو کیسههاى درهم و دینار باشد، که کسى چیزى از تو نخواهد مگر اینکه به او عطا کنى، و اگر در بستگانت کسى از تو طلب و درخواست کمک نمود، مبادا از پنجاه دینار کمتر به او ببخشى، و افزون بر پنجاه را خود دانى، و اگر از عمّهزادگانت زنى از تو مالى طلب کرد، مبادا از بیست و پنج دینار به او کمتر ببخشى، و افزون بر آن را خود دانى، من مىخواهم که خداوند به تو برترى دهد، انفاق کن و از خدا مترس از اینکه بر تو تنگ گیرد و تهیدست شوى.[۴]
نمونه هایی از بخشش مالی
نمونه اول: عن إسماعیل بن عباس الهاشمی، قال: جئت إلى أبی جعفر علیه السلام یوم عید فشکوت إلیه ضیق المعاش فرفع المصلّى، فأخذ من التراب سبیکة من ذهب فأعطانیها، فخرجت بها إلى السوق فکان فیها ستة عشر مثقالا من الذهب.[۵]
اسماعیل بن عباس هاشمى مىگوید: روز عیدى بود که خدمت امام جواد- علیه السّلام- رسیدم و نزد آن حضرت در باره تنگى زندگى و معاش، نالیدم. حضرت سجّادهاش را بلند کرد و از خاک، تکه طلایى بیرون آورد، و به من داد. آن را به بازار بردم به اندازه شانزده مثقال طلا بود.[۶]
نمونه دوم: احمد بن حدید گفت: با قافله بعنوان برگزارى حج خارج شدم. دزدها سر راه بر ما گرفتند و اموالمان را بردند. وارد مدینه که شدم حضرت جواد علیه السّلام را در بین راه دیدم در خدمت آن جناب بمنزلش رفتم. جریان را عرض کردم مقدارى لباس برایم دستور داد بیاورند و پولى نیز داد، فرمود: بین دوستان خود تقسیم کن به نسبت مقدارى که دزد از آنها برده. من تقسیم کردم دیدم آن پول کاملا مساوى با همان مقدارى بود که از آنها دزدیده بودند.[۷]
نمونه سوم: عن أبی النصر أحمد بن سعید، قال لی منخل ابن علی: لقیت محمد بن علی علیهما السّلام بسرّمنرأى، فسألته النفقة إلى بیت المقدّس؟ فأعطانی مائة دینار.[۸]
منخل گوید: در سامرا محمد بن علی الجواد علیهماالسّلام را ملاقات کردم. از ایشان تقاضای نفقه برای سفر به بیت المقدس نمودم. حضرت صد دینار به من عطا فرمودند.
بخشش غیر مالی امام
حسن بن على وشّاء مىگوید: در قریهاى نزدیک مدینه به نام «صریا» با امام جواد علیه السّلام در اطاقى نشسته بودیم که حضرت برخاست و به من فرمود: از جایت حرکت نکن. با خود گفتم: مىخواستم پیراهنى از لباسهاى امام رضا- علیه السّلام- را از او بگیرم ولى موفق نشدم. اما وقتى که امام جواد- علیه السّلام- برگشت از او آن را در خواست مىکنم.
قبل از اینکه من طلبم را عرضه بدارم و امام برگردد. پیراهن را توسط شخصى برایم فرستاد و قاصد گفت؛ امام فرمود: این یکى از لباسهاى امام رضا علیه السّلام است که در آن نماز مىگزارده است.[۹]
چند نکته ظریف در این روایت وجود دارد: برآورده کردن درخواست حسن بن علی بدون آنکه وی تقاضایش را به زبان آورد. و این نشان از دانستن امام جواد علیه السّلام از حوائج نیازمندان است.
دیگر آنکه امام با واسطه بخشیدند شاید این نحو از بخشش به این منظور بوده است تا شخص سائل خجالت نکشد. و این سیره اخلاقی معصومین علیهم السّلام است.
سوم اینکه حضرت بهتر از خواست سائل را به او عطا کرد زیرا وی آنچه خواسته اش بود صرف یک پیراهن از امام رضا علیه السّلام بود؛ اما حضرت جواد علیه السّلام پیراهنی که مخصوص نماز خواندن پدرش بود را به او بخشید.
پی نوشت:
[۱] . وسیلة الخادم إلى المخدوم، الخنجی، ص : ۲۴۹
[۲] . حسین سجادی تبار و دیگران، فرهنگ جامع سخنان امام جواد علیه السلام، ترجمه مسلم صاحبی، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ دوم، بهار ۹۰، ص۲۶۱
[۳] . کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ۱۵جلد، دار الحدیث – قم، چاپ: اول، ق۱۴۲۹٫ ج۷، ص۳۱۲
[۴] . طبرسى، على بن حسن – محمدى، عبد الله و هوشمند، مهدى، مشکاة الأنوار / ترجمه هوشمند و محمدى، ۱جلد، دار الثقلین – قم، چاپ: اول، ۱۳۷۹ش، ص۴۹۱
[۵] . ابن حمزه طوسى، محمد بن على، الثاقب فی المناقب، ۱جلد، انصاریان – ایران ؛ قم، چاپ: سوم، ۱۴۱۹ ق، ص ۵۲۶
[۶] . قطب الدین راوندى، محرمى، غلام حسن، جلوههاى اعجاز معصومین علیهم السلام (ترجمه الخرائج و الجرائج)، ۱جلد، دفتر انتشارات اسلامى – ایران ؛ قم، ص : ۳۰۸
[۷] . علامه مجلسى، زندگانى حضرت جواد و عسکریین علیهم السلام، ترجمه بحارالأنوار، مترجم: موسى خسروى، تهران: اسلامیة، چاپ: دوم، ۱۳۶۴ ش، ص ۳۲
[۸] .خزعلی، ابوالقاسم، موسوعه امام جواد علیه السلام، قم: مۆسسة ولى العصر عجّل الله تعالى فرجه الشریف، چاپ: اوّل، ۱۴۱۹ ق، ج۱، ص۴۱۲
[۹]. قطب الدین راوندى، محرمى، ص : ۳۰۸-۳۰۹
منبع : سازمان تبلیغات اسلامی
بر ساحل سخاوت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر